مبحث وجود مستقل ورابط
اصطلاحات بکار رفته در وجود مستقل ورابط
مرکب تقییدی= ماخوذ از جمله است یا از جمله ای گرفته شده است .مانندزید قائم است که مرکب تقییدی آن می شود قیام زید
قضیه محصور ومحدود بین دوحد= منظور از دو حد یعنی موضوع و محمول
وجود فی نفسه= وجودمستقل / وجودمحمولی / وجودنفسی همه یک معنا دارند
مبحث وجود مستقل ورابط
اصطلاحات بکار رفته در وجود مستقل ورابط
مرکب تقییدی= ماخوذ از جمله است یا از جمله ای گرفته شده است .مانندزید قائم است که مرکب تقییدی آن می شود قیام زید
قضیه محصور ومحدود بین دوحد= منظور از دو حد یعنی موضوع و محمول
وجود فی نفسه= وجودمستقل / وجودمحمولی / وجودنفسی همه یک معنا دارند
وجودفی غیره = وجود رابط
حمل ذاتی اولی= حمل ذاتیات شی بر خودش چه تمام ذات چه جزذات مانند انسان حیوان ناطق است یا انسان حیوان است درحمل ذاتی اولی به هیچ عنوان وجود رابط نداریم {اتحاد موضوع ومحمول در مفهوم}
حمل شایع صناعی= {اختلاف موضوع ومحمول در موضوع واتحاد در وجود} مانند انسان شاعر است یعنی انسان وشاعر هر کدام یک مفهومی دارند ولی هر دو در یک وجود اتحاد دارند.در حمل شایع صناعی وجود رابط داریم
هلیات بسیطه= یعن هر جا محمول ما وجود باشد مانند زید موجود است درهلیات بسیطه وجود رابط نداریم
هلیات مرکبه = یعنی هر جا محمول ما وجود نبود در این جا وجود رابط داریم
وجود لغیره= وجود ناعتی (نعت یعنی صفت)
لنفسه=جوهر یعنی دروجود خود نیاز به موضوع ندارد
لغیره= عرض برای وجود پیدا کردن نیاز به موضوع دارد مثلا رنگ یا اندازه را بایدروی میز نشان داد خودشان را به تنهایی نمیشود نشان داد باید حتما موضوعی باشد که بتوان انها رانشان داد
تقسیم وجود به مستقل ورابط
دلیل تقسیم وجود به این دو قسم این است که ما قضایای خارجی داریم که هم موضوع وهم محمولشان دارای مصداق خارجی است یعنی باهردوبرخارج منطبق میشوندمانندزید قاِئم است ومرکبات تقییدی که ازاین قضایا بدست می ایندمانند قیام زیددراین قضایا چیز دیگری به نام نسبت وربط وجود دارد که همان ربط قیام به زید است این ربط به گونه ای است که متکی به موضوع ومحمول می باشد واز طرفی این نسبت وربط ذاتی جدا ومستقل از طرفین خود نداردکه چیز سومی در کنار ان دو باشد .چرا که اگر چیز سومی باشد باز خودش نیاز به دو نسبت دیگر خواهدداشت که یکی ان را باموضوع ویکی ان رابامحمول مرتبط کند درنتیجه اجزای قضیه ازبنابرفرض از 3 جزء به 5جزء خواهد رسیدباز نیاز به 4 رابط دیگر خواهند داشت واجزا قضیه به 9 وبه همین ترتیب تا بی نهایت ادامه وبه تسلسل می انجامدواین محال است
فرع اول:ظرف تحقق نسبت همان ظرف تحقق طرفینش است
اگر طرفین وجود رابط خارجی باشند ظرف نسبت یارابط خارجی واگر ظرف طرفین نسبت یارابط ذهنی باشند ظرف نسبت ذهنی خواهدبودمثال:حسن خندان است چون ظرف طرفین خارجی پس ظرف نسبت هم خارجی ومثال دیگر انسان نوع است چون ظرف طرفین ذهنی پس ظرف نسبت ذهنی است البته باید توجه داشت که این سنخیت میان طرفین ونسبت از جهت وجود ذهنی وخارجی است چرا که طرفین وجود مستقل درحالی که نسبت وجود رابط است واز این بابت میانشان سنخیتی در کار نیست.
فرع دوم:لزوم اتحاد میان طرفین وجود رابط
باید حتما یک اتحادی بین طرفین وجود رابط باشد مثلا:انسان سنگ است رابط که دراین جا است می باشد نمی تواند بین انسان وسنگ که دوچیز کاملا از هم جدا می باشند تحقق یابدولی در قضیه انسان خندان است .یک چیز واحد در دل 2 چیز دیگر قرار گرفته وجدای از هیچ کدام نیست باعث یک نوع اتحاد وجودی میان آنها میگردد.هر دو یک معنا ومفهوم مستقل دارند ولی در خارج در یک وجود تجلی پیدا می کنند.
فرع سوم:در حمل های اولی وهلیات بسیطه رابط وجود ندارد
حمل اولی وهلیات بسیطه را در قسمت اصطلاحات این مرحله توضیح دادم ودر ادامه اش باید گفت که اصلا معناندارد که میان یک شیء وخودش رابطه ای برقرار باشدمگر بر حسب اعتبار ذهنی
فرع چهارم:عدم رابط تحقق ندارد
عدم به معنای 1- ترکیب اضافی یاعدم الرابط:یعنی عدم وجود رابط یا نبودن رابط وعدم به معنای 2- ترکیب وصفی یا العدم الرابط:یعنی عدمی که خودش رابط باشد
در قضایای موجبه معدوله اگر قضیه ذهنی باشد وجود رابط داریم. اگر قضیه خارجی باشد عدم به معنای شماره 1 راداریم یعنی عدم وجود رابط. در قضایای سالبه هم عدم به معنای شماره 1 را داریم
اما عدم به معنای شماره 2 اصلا وجود ندارد چون عدم هیچ شیئتی ندارد که بتواند رابط باشد.
فرع پنجم : وجود رابط ماهیت ندارد.
مدعا : وجود رابط ماهیت ندارد.
دلیل: ماهیت در سوال از چیستی می آید. چیستی وقتی معنا پیدا میکند که یک چیز دارای معنا ومفهوم مستقل باشد.
نتیجه : چون وجود رابط مفهوم مستقل ندارد پس ماهیت ندارد.